2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
قرآن سالم ترین، ناب ترین، جامع ترین، زیباترین و موثرترین
کد خبر: ١٥٧٩ تاریخ انتشار: ٣١ ارديبهشت ١٣٩٤ - ٠٨:١٨ تعداد بازدید: 3850
صفحه نخست » عمومی » مقالات
قرآن سالم ترین، ناب ترین، جامع ترین، زیباترین و موثرترین

همه انسانها به طور طبیعی به دنبال این هستند که در زمره بهترین ها قرار گیرند و برترین ها را نیز انجام دهند ، از این رو همیشه به دنبال شناخت بهترین ها تلاش می کنند، و شکی نیست که بهترین کلام و قانون الهی قرآن کریم است که می تواند در همه عرصه ها ما را به بهترین ها رهنمون شود.



 قرآن سالم ترین، ناب ترین، جامع ترین، زیباترین و موثرترین


به کوشش

سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری

 

 

 

 

همه انسانها به طور طبیعی به دنبال این هستند که در زمره بهترین ها قرار گیرند و برترین ها را نیز انجام دهند ، از این رو همیشه به دنبال شناخت بهترین ها تلاش می کنند، و شکی نیست که بهترین کلام و قانون الهی قرآن کریم است که می تواند در همه عرصه ها ما را به بهترین ها رهنمون شود.

بهترین ها دارای ویژگیهایی است که در کنار یکدیگر ، این عنوان مرکب و جامع را شکل می دهد.

 

الف) قرآن سالم ترین کتاب و سروده الهی

خدای عزوجل سخنان متعددی را برای بشریت بیان فرموده و برای انسان نیز نازل کرده است که همه آنها مورد احترام هستند و در زمان خود نیز از حقانیت قابل عمل برخوردار بودند ولی همه آنها تا یک زمانی می شد که به آن عمل نمود، و پس از آن بایستی در آرشیو تاریخ از آنها به عنوان کتاب مقدس و مورد احترام یاد کرد و قابل عمل نوبدند ، لکن تنها کتابی که با نزولش ضمن اینکه فرصت عمل به سایر کتاب ها را از آنها گرفت و خود میدان داری نمود وهرگز در زمان خاصی نیز نمی گنجد و به حقیقت معنا فرا زمانی است و در هیچ مکانی نمی گنجد و به حقیقت فرا مکانی است، اگر چه در زمان خاص و مکان خاصی نازل شده ، کتاب قرآن کریم است که قانون اساسی دین اسلام و ماندگار ترین قانون در میان قوانین است.

و از زمان نزول خود درب عمل و امتثال را بر همگان بسته است و تا ابد نیز اجازه باطل شدن و تحریف گشتن را نداده است ، و به علاوه اجازه نزدیک شدن هیچ آلودگی را به خود نداده است.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِالذِّكْرِ لَمَّا جَآءَهُمْ وَ إِنَّهُ‏و لَكِتَبٌ عَزِيزٌ )فصّلت:41/41)

 لَّا يَأْتِيهِ الْبَطِلُ مِن‏م بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ‏ى تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ )فصّلت:42/41)

و از سویی خداوند خود متعهد به مراقبت و حفظ آن شده است و مستقیم حفاظت می کند.

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ‏و لَحَفِظُونَ )الحجر:9/15)

این اندازه توجه برای سلامت یک کتاب نه در میان بشریت و نه در میان کتاب های آسمانی نداریم و خداوند نیز برای حفظ و مراقبت آن و حتی توجه دقیق دادن به رسول گرامی اسلام به عنوان پیام آور قرآن کریم که او باید برای مردم بیان کند و ابلاغ نماید نکاتی را توجه داده است که از جمله آنان نزول دوباره قرآن است یکی مزوا دفعی و دیگری نزول تدریجی، و همچنین ایجاد رابطه قبل از نزول میان واسطع وحی و دریافت کننده وحی ، یعنی میان جبرییل و پیامبر اسلام که سه سال قبل از نوزلوحی او بر پیامبر نازلمی شد و مطابی را می آورد که البته قرآن نبود و به شخص پیامبر نیز اختصاص داشت تا آشنایی با وی فراهم شود و هرگز کسی احتمال خطا را در باره آن به ذهن خود راه ندهد تا آیات شیطانی نوشته نشود.

بنابراین قرآن سالم ترین کتاب در جهت نزول بر بشزریت و حضورش در میان زمان ها و مکانها است.

 

قرآن ناب ترین سروده الهی

سروده ها و نوشته ها از جهت فنی و تخصصی به طور معمول دارای یک جهت از بحث را شامل می شوند، یعنی نویسنده یا به قالب مطلب دقت می کند و یا به محتوای آن، و یا به زیبایی های شنیداری و دیداری آن توجه می کند، ولی قرآن در نزول آن و در ساختار ارائه شدنش همه جهات ملاحظه شده است، هم قالب و هم محتوی و هم تاثیر گذاری در زیبایی های نوشتاری و شنیداری.

از این جهت می گوییم قرآن ناب ترین است که هم نثر است و هم نظم و هم زیبایی خواندن دارد ،  هم زیبای نوشتن و هم زیبایی شنیدن .

نویسنده و کاتب قرآن ، خواننده و قاری قرآن و بیننده آن و شنونده آن هم در نگاه مخاطب به زیبایی یاد می شوند.

 

قرآن جامع ترین قانون و برنامه زندگی انسان

به طور معمول همه انسانها به دنبال یک نوعی زندگی آرام و همره با طمانینه و خاطری آسوده هستند و از هر راهی تلاش می کنند تا به این گونه از زندگی مورد مطالبه خود برسند اما گاه مشاهده می شود که برخی از آنها در این مسیر به اشتباه راهی نادرست را می پیمایند و خود را ار راه درست وصحیح منحرف می سازند و به هیچ نتیجه مطلوبی نیز نمی رسند.

اما آنچه که می تواند به عنوان راه رسیدن به مطالبه فطری انسان معرفی شود تنها توجه به قرآن کریم و این کتاب قانون اساسی دین اسلام است چرا که او یعنی قرآن كريم بزرگ ترين و ماندگار ترين و موثر ترين كتاب آسماني نازل شده از سوي خداي عزوجل است كه حاوي جامع ترين برنامه براي زندگي و حيات بشريت در دنيا و آخرت مي باشد.

 

بهترین زندگی و زندگی مطلوب کدام است؟

في حديث معراج النبي .......قال الله تعالي: ....يا أحمد هل تدري أي عيش أهنأ وأي حياة أبقى ؟ قال : اللهم لا ، قال : أما العيش الهنئ  فهو الذي لا يفتر صاحبه عن ذكري ولا ينسى نعمتي ولا يجهل حقي ، يطلب رضاي في ليله ونهاره . بحار الأنوار ج 74 ،  ص 28.

در حدیث معراج وقتی پیامبر اسلام با خداوند مواجه می شود و صدای آنحضرت را از نزدیک می شنود ، خداوند از او می پرسد: ای احمد! ایا می دانی کدام شیوه زندگی به عنوان گوارا ترین نوع زندگی به شمار می آید؟ و کدام زندگی ماندگار تر خواهد بود؟  گفت: خدایا! نمی دانم.

خداوند فرمود: بهترین نوع زندگی آن است که اهل آن زندگی و خانواده در همه امور زندگی از یاد من غافل نشوند و نعمت های مرا به فراموشی نسپارند و نسبت به حق من نادانی و جهالت نورزند و مداوم به دنبال تحصیل رضایت من باشند.

پر واضح است که توجه دایمی انسان به قرآن در زندگی ، یکی از ارههای بسیار مهم برای دوری از غفلت و فراموشی از یاد خداوند است یعنی هر کسی که همیشه با قرآن مانوس باشد هرگز از یاد خدا غافل نخواهد بود.

 

طراوت وتازگى زندگی در پناه ارتباط و انس همیشگی با قرآن

نشراين كتاب مقدس وترويج‏و تبليغ آن در گذر زمان طراوت وتازگى آنرا بيشتر مى‏كند.زيرا خداوند آنرا براى زمان ومردم خاصى نازل نفرموده و در هر زمان ونزد همه مردم تازه وبا طراوت است .

از اين رو بشريت مي تواند با روي آوردن به آن و توجه نمودن به آن در زندگي فردي و اجتماعي و ساير ابعاد حيات بشري،  حال و آينده ي بهتري را براي خود و همچنين براي عصر ها و نسلهاي پس از خود رقم زند.

يعقوب بن السكّيت النحويّ قال: سألت أبا الحسن عليّ بن محمّد بن الرضا:: مابال القرآن لا يزداد على النشر والدرس إلّا غضاضة؟

 قال(ع):  إنّ اللّه تعالى لم يجعله لزمان دون زمان، ولا لناس دون ناس، فهو في كلّ زمان جديد، وعند كلّ قوم غضّ إلى يوم القيامة .

الأمالي: 580، ح 1203. عنه البحار: 15/89، ح 9.  أعلام الدين: 211، س 8.  تنبيه الخواطر: 391، س 16.

يعقوب بن  سكيت نحوى نقل مى‏كند: از امام هادى پرسيدم چگونه است كه قرآن بر اثر ترويج وتبليغ و نشر هر روزه آن ، چیزی جز تازگى بر او نمى‏افزايد؟

 فرمود: زیرا خداوند عزوجل قرآن را براى زمان ويا مردم خاصى نازل نكرده بلكه قرآن در هر زمانى جديد وتا روز قيامت نزد هر قومى تازه است .

 

قرآن تنها راهنمای مسیر زندگی

و قرآن تنها راه  مسیر تعیین زندگی انسان به شمار می رود و هیچ کسی یارای معرفی راهی دیگر برا ی زندگی نیست چرا که قرآن معجزه جاودان پيامبر در طول روزگار است و هيچ كس را توان آن نيست كه مثل قرآن‏را بياورد و خود قرآن در طول ساليان دراز و متمادى با صداى بلند ورسا ديگران را به مبارزه طلبيده است كه اگر مى‏توانند سوره‏اى مانند آن را بياورند .

شهيد مطهري در باره اعجاز قرآن مي نويسد:

 قرآن کتاب آسمانی ما و معجزه جاوید پیامبر ماست.این کتاب در طول بیست و سه سال تدریجا بر رسول خدا نازل گشت. قرآن کریم که هم کتاب پیغمبر اکرم است و هم مظهر اعجاز او، نقشی صدها بار بزرگتر داشت از نقش عصای موسی و دم عیسی.پیغمبر اکرم آیات قرآن را بر مردم می خواند و جاذبه این آیات، افراد را به سوی اسلام می کشید.تاریخچه های مربوط به این موضوع در تاریخ اسلام از حد احصاء خارج است. مجموعه آثار استاد: ج 2.

إبراهيم بن هاشم، عن الريّان بن الصلت قال: قلت للرضا(ع):  يا ابن رسول اللّه ماتقول في القرآن؟ فقال(ع): كلام اللّه لاتتجاوزوه، ولاتطلبوا الهدى في غيره فتضلّوا.

عيون أخبار الرضا7: 56/2 ح 209.  أمالي الصدوق: 438، المجلس 81 ح 13.  التوحيد: 223 ح 2.

ريّان بن صلت گويد: از امام رضا(ع) در باره‌ي قرآن پرسيدم كه فرمود:
قرآن سخن خداست؛ از آن فراتر نرويد و راه هدايت و رستگارى را در چيزى جز آن مجوييد كه گمراه مي‌شويد.
محمّد بن موسى الرازيّ قال: حدّثني أبي قال: ذكر الرضا(ع) يوماً القرآن فعظّم الحجّة فيه والآية والمعجزة في نظمه؛ قال: هو حبل اللّه المتين، وعروته الوثقى، وطريقته المثلى، المؤدّي إلى الجنّة، والمنجي من النار، لايخلق على الأزمنة، ولايغثّ على الألسنة، لأنّه لم‏يجعل لزمان دون زمان؛ بل جعل دليل البرهان والحجّة على كلّ إنسان (لَّايَأْتِيهِ الْبَطِلُ مِن‏م بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ‏ى تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ).

عيون أخبار الرضا:  ج 2 ص 130 ح 9. بحارالانوار: ج 17 ص 210 ح 16، وج 89 ص 14 ح 6.

پدر محمد بن موسى رازى گويد: امام رضا(ع) روزى از قرآن ياد كرد و شيوه‌ي استدلال و چگونگى بيان آيات و معجزات نظم قرآنى را بااهميّت شمرد و فرمود:
قرآن ريسمان محكم خداوند،  و رشته‌ي استوار او،  و راه درستى است كه به بهشت مي‌انجامد، و از دوزخ رهايى مي‌بخشد.

و  از آن جا كه براى زمانى خاص پديد نيامده است، در گذر روزگاران كهنه نمي‌شود.
و به خواندنِ فراوان، برآيند خود را از دست نمي‌دهد، بلكه حجّت و برهان همه‌ي نسلها است.
باطل را به پس و پيش آن راهى نيست ، و فرستاده‌اى از جانب خداى دانا و ستوده است.

همراهی با قرآن عامل برقراری انس و برطرف کننده هر گونه اضطراب و نگرانی:

عن الزهري قال : قال علي ابن الحسين ( عليهما السلام ) : لو مات من بين المشرق والمغرب لما استوحشت بعد أن يكون القرآن معي . الكافي  ج 2  ص 602 ح 13.

زهری روایت می کند که امام زین العابدین(ع) فرمود: چنانچه همه انسانها از مشرق تا مغرب بمیرند و من تنها بمانم ، هرگز احساس وحشت زدگی نخواهم نمود چرا که قرآن با من است.

مقصود امام از بیان این جمله این است که تنهایی بدون قرآن وحشت آفرین است ولی وقتی همکراه قرآن باشیم هیچ گونه وحشتی در انسان راه ندارد چرا که با قرآن تنهایی معنا ندارد.

البته احتمال این نیز وجود دارد که مقصود ا ز مرگ ، مردن اصطلاحی نباشد بلکه جدایی و جهالت مردم نسبت به مقام  امام زمانشان باشد یعنی چنانچه همه مردم از روی نادانی از من امام جدا شوند ، چون قرآن با من است هرگز احساس تنهایی نخواهم نمود.

 

قرآن یگانه مونس انسان در زندگی:

استوصى رجل أمير المؤمنين عليه السلام عند خروجه إلى السفر فقال عليه السلام ان أردت الصاحب فالله يكفيك وإن أردت الرفيق فالكرام الكاتبون تكفيك وإن أردت المؤنس فالقرآن يكفيك وإن أردت العبرة فالدنيا تكفيك وإن أردت العمل فالعبادة تكفيك وإن أردت الوعظ فالموت يكفيك وإن لم يكفك ما ذكرت فالنار يوم القيامة تكفيك .  جامع أحاديث الشيعة  ج 16  ص 487.

شخصی هنگام مسافرت به محضرت امام امیرالمومنین علی(ع) رسیده و از آنحضرت تقاضا نمود تا او را سفارش و نصیحت کند.

امام(ع) فرمود: اگر به دنبال همراه و مصاحب هستی بدان خداوند برای تو کافی است. و اگر به دنبال رفیق و همسفر هستی باز هم کرام الکاتبین تو را کفایت می کند. و اگر به دنبال مونس می گردی قرآن به عنوان مونس برایت کفایت می کند و چنانچه می خواهی عبرت بگیری ، دنیا برای عبرت آموزی بس است  و اگر عمل را طلب می کنی بندگی و عبادت برای تو خوب است و چنانچه نصیحت می خواهی ، مرگ بهترین نصیحت کننده است و اگر هیچ کدام ازاینها برایت کفایت نکرد بدان که آتش دوزخ د رروز قیامت برایت کفایت می کند.

 

نمونه ای از اثر گذاری و انس با قرآن

داستان کربلایی کاظم، داستان، گندم، قرآن، روستا، زکات، مال،

این داستان زندگی کسی است که سواد نداشت و «الف« را از « ب» تشخیص نمی داد ، اما در اثر اجتناب از مال حرام و گناه و بها دادن به دستورات دینی، مشمول لطف و عنایت خداوند و اولیای او قرار گرفت و تا پایان عمر، همة قرآن را حفظ بود و هر آیه ای از او پرسیده می شد ، با آیة قبل و بعد آن می خواند و اگر از او می خواستند که آیه ای از قرآن را نشان دهد ، فوراً صفحة مورد نظر را می گشود و بی درنگ دست بر روی همان آیه می گذاشت .

کربلایی کاظم در روستای ساروق ، از توابع فراهان اراک ، در خانواده ای فقیر چشم به جهان گشود و پس از گذراندن ایام کودکی به کار کشاورزی پرداخت . او چون سایر مردم روستا از خواندن و نوشتن محروم بود و بهره ای از دانش و علم نداشت . یک سال، در ماه مبارک رمضان ، مبلّغی از سوی آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری به روستای ایشان می رود و در منبر و سخنرانی خود از نماز ، خمس و زکات می گوید و در ضمن تأکید می کند که هر مسلمانی حساب سال نداشته باشد و حقوق مالی خویش را ندهد، نماز و روزه اش صحیح نیست. کسانی که گندمشان به حد نصاب برسد و زکات و حق فقرا را ندهند ، مالشان به حرام مخلوط می گردد و اگر با عین پول آن گندمهای زکات نداده خانه یا لباس تهیه کنند ، نماز در آن خانه و با آن لباس باطل است . خلاصه او تأکید می کند که مسلمان واقعی باید به احکام الهی و حلال و حرام خداوند توجه کند و زکات مالش را بدهد .

محمد کاظم که می دانست ارباب و مالک ده، خمس و زکات نمی دهد ، ابتدا به او تذکر می دهد ، ولی او اعتنا نمی کند. از این رو، تصمیم می گیرد روستای خود را ترک کند و برای ارباب ده کار نکند . هر چه خویشان ، به خصوص پدرش ، بر ماندن او پا فشاری می کنند ، او حاضر نمی شود در آن روستا بماند و شبانه از ده فرار می کند و تقریباً سه سال برای امرار معاش در دهات دیگر به عملگی و خارکنی می پردازد ، تا با دسترنج حلال گذران عمر کند . یک روز مالک ده از محل او مطلع می شود و برای او پیغام می فرستد که من توبه کرده ام و خمس و زکات مالم را می دهم و از تو می خواهم که به ده برگردی و نزد پدرت بمانی .

او به روستای خود بر می گردد و در زمینی که ارباب در اختیار او می نهد، مشغول کشاورزی می شود و از همان آغاز نیمی از گندمی را که در اختیارش نهاده شده بود، به فقرا می بخشد و بقیه را در زمین می افشاند . خداوند به زراعت او برکت می دهد؛ به حدی که فزون تر از حد معمول برداشت می کند . او به شکرانة برکت یافتن زراعتش تصمیم می گیرد هر ساله نیمی از محصولش را بین فقرا تقسیم کند .

یک سال در زمان برداشت محصول ، هنگامی که خرمنش را کوبیده بود ، منتظر وزیدن باد می ماند تا گندمها را باد دهد و کاه را از گندم جدا کند ؛ ولی هر چه منتظر می ماند باد نمی وزد. نا امیدانه به ده بر می گردد . در راه یکی از فقرای روستا او را می بیند و می گوید : »امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی و ما را فراموش کردی.

او می گوید: «خدا نکند که من فقرا را فراموش کنم! راستش، هنوز نتوانسته ام محصولم را جمع کنم». آن فقیر خوشحال به ده بر می گردد ، اما محمد کاظم دلش آرام نمی گیرد و آشفته حال به مزرعه باز می گردد و با زحمت زیاد، مقداری گندم را برای او جمع می کند و نیز قدری علوفه برای گوسفندانش می چیند و آنها را بر می دارد و روانة دهکده می شود. در راه بازگشت ، برای رفع خستگی گندمها و علوفه را در کناری می نهد و روی سکوی درِ باغ امامزاده 72 تن ، که نزدیک روستا قرار دارد، می نشیند . ناگاه می بیند که دو سید جوان عرب نورانی و بسیار خوش سیما ، نزد او می آیند .وقتی به او می رسند ، می گویند : محمد کاظم نمی آیی برویم در این امامزاده فاتحه ای بخوانیم؟ او تعجب می کند که چطور آنها که هرگز او را ندیده اند او را به اسم صدا می زنند؟ محمد کاظم می گوید: »آقا ، من قبلاً به زیارت رفته ام و اکنون می خواهم به خانه برگردم«، ولی آنها می گویند: بسیار خوب ، این علوفه ها را کنار دیوار بگذار و با ما بیا فاتحه ای بخوان . بنابراین محمد کاظم به دنبال آنها روانة امامزاده می شود.

آن دو جوان مشغول خواندن چیزهایی می شوند که محمد کاظم نمی فهمد و ساکت کناری می ایستد ، اما ناگاه مشاهده می کند که در اطراف سقف امامزاده، کلماتی از نور نوشته شده که قبلاً اثری از آن کلمات بر سقف نبود. یکی از آن دو به او می گوید : کربلایی کاظم چرا چیزی نمی خوانی ؟ او می گوید : »من نزد ملا نرفته ام و سواد ندارم .« آن سید می گوید: تو باید بخوانی. سپس نزد محمد کاظم می آید و دست بر سینة او می گذارد و محکم فشار می دهد و می گوید: حالا بخوان . محمد کاظم می گوید : »چه بخوانم ؟« آن سید می گوید: این طور بخوان :

بسم اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم . إِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَواتِ وَالارضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ ثُمَّ استَوَی عَلَی العَرشِ یُغشِی اللَّیلَ النَّهَارَ یَطلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتِ بِأمرِهِ ، ألاَ لَهُ الخَلقُ وَ الاَمرُ تَبَارَکَ اللهُ رَبُّ العَالمَیِنَ اعراف/ 54 .

محمد کاظم آن آیه و چند آیة بعدی را به همراه آن سید می خواند و آن سید همچنان دست به سینة او می کشد، تا می رسند به آیة 59 که با این کلمات پایان می پذیرد:إنِّی اَخَافُ عَلَیکُم عَذَابَ یَومٍ عَظِیم.

محمد کاظم پس از خواندن آیات ، سرش را بر می گرداند تا با آن آقا حرفی بزند ، اما ناگهان می بیند که خودش تنها در داخل حرم ایستاده است و از نوشته های روی سقف نیز چیزی بر جای نمانده است . در این موقع ترس و حالت مخصوصی به او دست می دهد و بی هوش بر زمین می افتد .

صبح روز بعد که به هوش می آید ، احساس خستگی شدید می کند و چیزی از ماجرا را به یاد نمی آورد . وقتی متوجه می شود که داخل امامزاده است ، خودش را سرزنش می کند که چرا دست از کار کشیده ای و در امامزاده خوابیده ای!؟

بالاخره از جای بر می خیزد و از امامزاده خارج می شود و با بار علوفه و گندم به سوی ده حرکت می کند . در بین راه متوجه می شود که کلمات زیادی بلد است و نا خود آگاه آنها را زمزمه می کند و داستان آن دو جوان را به یاد می آورد و خود را حافظ قرآن می یابد .

وقتی به مردم بر خورد می کند ، به او می گویند : تا کنون کجا بودی؟ او بی درنگ نزد پیشنماز محل، آقای حاج شیخ صابر عراقی ، می رود و داستان خود را نقل می کند . ایشان می گوید:» شاید خواب دیده ای« محمد کاظم می گوید : »خیر ، بیدار بودم و با پای خود و همراه آن دو سید به امامزاده رفتم و حالا نیز همة قرآن را حفظم« . روحانی روستا ، قرآن می آورد و سوره رحمن ، یس ، مریم و چند سوره دیگر را از او می پرسد و او همة آن سوره ها را از حفظ و بدون اندکی درنگ، تلاوت می کند.

این داستان زندگی کسی است که سواد نداشت و «الف« را از « ب» تشخیص نمی داد ، اما در اثر اجتناب از مال حرام و گناه و بها دادن به دستورات دینی، مشمول لطف و عنایت خداوند و اولیای او قرار گرفت و تا پایان عمر، همة قرآن را حفظ بود و هر آیه ای از او پرسیده می شد ، با آیة قبل و بعد آن می خواند و اگر از او می خواستند که آیه ای از قرآن را نشان دهد ، فوراً صفحة مورد نظر را می گشود و بی درنگ دست بر روی همان آیه می گذاشت . او حتی به خواص سوره های قرآن آگاه بود . اگر از او پرسیده می شد که مثلاً حرف « واو» یا« ک » چند بار در سوره بقره به کار رفته است ، بی درنگ جواب می داد و می توانست قرآن را از آخر به اول بخواند. وقتی روزنامه یا کتابی چون جواهر را مقابل او می گشودند ، او که کلمات را تشخیص نمی داد و درکی از آنها نداشت ، فوراً دست روی آیة قرآن می نهاد و می گفت : آیات قرآن نور دارند و من از نوری که از آنها ساطع می شوند آنها را تشخیص می دهم.

 

انس را در همراهی با قرآن بجویید:

مجموعة الشهيد رحمة الله عليه : روي عن مولانا جعفر الصادق ( عليه السلام ) ، أنه قال :  وطلبت الانس فوجدته في قراءة القرآن ..... مستدرك الوسائل  ج 12  ص 173.

از امام صادق(ع) روایت شده که در بخش از حدیث طولانی فرمود: من به دنبال انس می گشتم و. آنرا مطالبه نمودم ، پس به قرآن که رسیدم انس را د راو یافتم.

 

انس با قرآن در کودکی و اثرگذاری آن در بزرگی

یکی از نکاتی که امروزه برای خانواده ها ممکن است سوال برانگیز باشداین که چه طور می شود که قرآن خواندن در هنگام ولادت و یا قبلا از تولد فرزند چه اثری م یتواند داشته  باشد، و یا اینکه در گوش فرزند اذان می گویند چه اثری دارد، شاید برخی منور الفکرها این عمل را لغو و بیهوده تصور کنند ا زاین رو در اینجا اشاره ای به تحلیل علمی آن و ارائه نمونه تاریخ آن می پردازم.

دانشمندان و پژوهشگران اثبات کرده اند که کودکان نه تنها روز های آغازین ولادن سخنان و صداهای ما رامی شنوند و و در ذهن خود ضبط می کنند بلکه قبل از تولد نیز این حالت وجد دارد و فرزند صدای قلب مادرش و حتی صداهای بیرونی را نیز می شوند و از آن اثر می پذیرند

و وجه مقدم شدن کلمه سمیع در قرآن بر بصیر نیز مفسران گفته اند که همین است که فرزند ابتدا می شوند و سپس می بیند.

ویلیام سیرز در این باره می گوید:

با کودک صحبت کنید و برایش آواز بخوانید. برای کودکی که در رحم دارید خاطره های خوش ایجاد کنید. بررسی ها نشان داده است که کودکان بعدها به صداهای آشنایی که در دوران زندگی در رحم مادر شنیده اند، و به صدای کسانی که با آنها صحبت کرده اند و برایشان آواز خوانده اند، عکس العمل نشان داده اند. نوزادان به صدای پدرانشان - اگر قبل از تولد با آنها صحبت کرده باشند - بیشتر توجه می کنند و آوازهایی را که مادر در ماه های زندگی در زهدان برای آنها خوانده است، آسان تر یاد می گیرند. مادر و پرورش فرزند: ترجمه فرهادی: 20.

همچنین «در یک آزمایش، 5 تا 6 هفته آخر بارداری، برای تعدادی از کودکان نوار سرودی که مادرشان خوانده بود، روزی دوبار پخش شد. پس از تولد، کودکان ترجیح می دادند که این سرود را از مادرشان بشنوند تا سرودی دیگر، هر چند آن را هم مادرشان می خواند. در آزمایشی دیگر، کودکان ترجیح می دادند به سرودی که مادرشان خوانده است، گوش دهند تا سرودی که شخص دیگری خوانده است. این هم به دلیل آن است که قبلاً با صدای مادر آشنا بودند. روان شناسی کودک از دیدگاه معاصر، ترجمه جواد طهوریان: 1/212.

 

نمونه ی عینی

از عالم برجسته سید مرتضی  علم الهدی هم نقل کرده اند که فرمود: وقتی در درس شیخ مفید حاضر می شدم، مباحثی از فقه مطرح می شد که می پنداشتم بیشتر آ ن را خوانده ام، در حالی که اولین بار بود که در جلسه آن درس شرکت می کردم. این سخن را با مادرم در میان گذاشتم، او بعد از مدتی فکر کردن پرسید: اکنون کدام مبحث از فقه را می خوانید؟ وقتی کتاب مربوطه را نام بردم، گفت: وقتی کودک بودی، پدرت در اتاقی که گهواره تو در آن بود، این بحث را برای عده ای تدریس می کرد  و در خواب و بیداری، حافظه تو این مطالب را ضبط کرده است. نگاهی دیگر به حقوق فرزندان: 47.

یکی از عالمان اسلامی می فرمود: روزی یک مرد صابئی به من گفت: اسلام را به من تعلیم بده تا مسلمان شوم، من علت را از او پرسیدم گفت: از کودکی به اسلام علاقه داشتم و هرگاه از محله مسلمانان می گذشتم و صدای اذان را می شنیدم ، احساس خوبی داشتم .

نیرویی مرا چنان به طرف خود می کشید که از رفتن باز می ماندم و به اذان گوش می دادم، و این امر باعث شد که در باره اسلام تحقیق کنم و به حقانیت آن پی ببرم .

من از وی خواستم مادرش را نزد من بیاورد ، از مادرش پرسیدم: آیا درزمان حمل و یا کودکی او کاری کرده اید که سرانجامش این چنین شد؟

فکر کرد و گفت: همسایه ما مردی روحانی بود وقتی بچه ام متولد شد، نزد ما آمد و یچه را در دامان خود نشاند و در گوش راست و چپ وی چیزی خواند که من نفهمیدم چه بود.

من گفتم : فهمیدم چه بود ، این همان اذان واقامه است که در اسلام آمده، و در بدو تولد کودکان در گوش راست و چپ آنها می خوانند. هشدارهای تربیتی: (علی اکبر مظاهری) 38.

 

توجّه به قرآن موجب سعادت دنيوى، اخروى مى‏شود

 قال رسول الله: ان اردتم عيش السعداء و موت الشهداء و النجاة يوم الحسرة و الظلّ يوم الحرور والهدى يوم الضلالة، فادرسوا القرآن فانّه كلام الرحمن و حرز من الشيطان، و رجحان فى الميزان.    بحار: 19/89.

پيامبر گرامي اسلام فرمود: چنانچه به دنبال زندگي سعادتمندانه  و مرگ همراه با شهادت و رهايي يافتن در روز حسرت و نگراني ها و برخوردار بودن از سايه در آنروز گرم و سوزان(قيامت) و به دست آوردن هدايت در روز گمراهي و ضلالت هستيد پس به تعليم و تعلم قرآن بپردازيد چرا كه آن سخن خداي رحمان و حرزي در برابر شيطان و عامل سنگيني ترازوي اعمال آدمي است.

یکی از ملازمان امام راحل نقل می کند : وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم وارد اتاق که می شدم می دیدم قرآن را بازکرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن)ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن می خوانید؟

امام مکثی کردند و فرمودند:  هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند. پابه پای آفتاب  ج 2  ص 157.

 

روشنگري قرآن در جامعه تاريك زندگي

يكي از اهداف نزول قرآن براي بشريت را مي توان به ضرورت وجود عنصري روشنگر و و راهنماي هميشگي در جامعه معرفي كرد كه قرآن نيز اين نكته را در حقيقت وجود خود دارا است و براي هميشه جامعه را و مردم جامعه را روشنگري ميكند و چراغ هدايت افراد جامعه مي گردد.

عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : إن هذا القرآن فيه منار الهدى ومصابيح الدجى فليجل جال بصره ويفتح للضياء نظره فإن التفكر حياة قلب البصير ، كما يمشي المستنير في الظلمات بالنور .

امام صادق (ع) فرمود: به ذرستي كه در قرآن ابزار روشنگري و چراغ هدايت جامعه نهفته است پس با قرآن چشمان خويش را جلا و نورانيت بخشيد و بينايي نگاهتان را فزوني دهيد زيرا كه انديشه و تفكر مايه حيات و زندگي قلب انسان اهل بصيرت است همانطوري كه انسان چراغ به دست در تاريكي با نور چراغ حركت مي كند و راه مي رود.

قال أبو عبد الله ( عليه السلام ) : كان في وصية أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أصحابه : اعلموا أن القرآن هدى النهار ونور الليل المظلم على ما كان من جهد وفاقة  .

امام صادق روايت مي كند كه در وصيت نامه اميرالمومنين به اصحاب و يارانش چنين آمده  كه بدانيد! همانا قرآن هدايتگر روز و روشني بخش شبهاي زندگي در برابر تلاشهاي آدمي است .

 

 قرآن وسيله نجات از گرفتارى‏ها

 قال رسول الله: فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل لمظلم فعليكم بالقرآن...   كافى: 598/2.

پيامبر اكرم فرمود: هرگاه در فتنه هاي روزگار همانند شب تاريك و ظلماني گرفتار آمديد پس به سوي قرآن روي آوريد تا مايه خروج شما از گرفتاري ها فراهم آيد.

 

فضيلت حاملان، قاريان، و معلمان قرآن

 قال رسول الله: حملة القرآن هم المحفوفون برحمة الله، الملبوسون نورالله، يا حملة القرآن تحببوا الى الله بتوقير كتابه، يزدكم حبا، و يحببكم الى خلقه، يدفع عن مستمع القرآن شرّ الدنيا، و يدفع عن تالى القرآن بلوى الآخرة..... بحار: 19/89.

پيامبر اعظم فرمود: حاملان قرآن كساني هستند كه  رحمت الهي آنان را در خود پيچيده  است . به لباس هاي از نور الهي ملبس گرديده اند.

 اي حاملان قرآن ! خود را به بزرگداشت كتاب الهي (قرآن) محبوب خداوند  قرار دهيد تا بر محبيوبيت شما افزوده شود و در ميان مردم و مخلوقان خدا نيز محبوب گرديد.

خداوند  شر و بدي دنيا را از  شنونده و مستمع قرآن دفع مي كند و بلاياي آخرتي را نيز از تلاوت كننده اين كتاب الهي دور خواهد ساخت.

 

 توجّه به قرآن و برخى از پى آمدهاى مثبت آن در زندگی معنوی

 قال رسول الله: يا سلمان! عليك بقراءة القرآن فانّ قراءته كفارة للذنوب و ستر فى النار، و امان من العذاب، و يكتب لمن يقراه بكلّ آية ثواب مائة شهيد، و يعطى بكلّ سورة ثواب نبى، و ينزل على صاحبه الرحمة و يستغفر له الملائكة و اشتاقت اليه الجنّة، و رضى عنه المولى.

 و انّ المومن اذا قرء القرآن نظرالله اليه بالرحمة،... يا سلمان المومن اذا قرء القرآن فتح الله عليه ابواب الرحمة... .

رسول گرامي اسلام فرمود: اي سلمان! بر تو باد كه قرآن بخواني چرا كه قرائت قرآن كفاره همه گناهان و پوششي در برابر آتش دوزخ و اماني براي عذاب الهي است و خداوند براي كسي كه يك ايه از كتاب خداوند را بخواند پاداش يكصد شهيد را مي نويسد و براي قرائت يك سوره پاداش پيامبري را قرار خواهد داد و بر صاحب آن قرائت رحمت خويش را نازل كرده و ملائكه و فرشتگان براي او طلب مغفرت مي نمايند و بهشت برين مشتاق او خواهد شد و مولايش ا ز او راضي مي گردد.

و همانا شخص مومن وقتي قرآن مي خواند خداوند با نگاه رحمت و مهرباني به او مي نگرد.

اي سلمان! وقتي مومن قرآن مي خواند خداوند درهاي رحمتش را به سوي وي مي گستراند.

 

انس با قرآن موجب درمان زنگار دلها

وقال رسول الله صلى الله عليه وآله :.... إن هذه القلوب تصدأ كما يصدأ الحديد . قيل : فما جلاؤها ؟ قال : ذكر الله ، وتلاوة القرآن . الدعوات  ص 237.

پیامبر اسلام (ص) فرمود: همانا دلهای آدمی مبتلا به زنگار می شود همانند اینکه آهن زنگار می گیرد.

شخصی پرسید؟  پس جلا دادن و صیقل دادن آن به چه سببی حاصل می شود؟

فرمود: ذکر خداوند و تلاوت آیات قرآن کریم.

 

انس با قرآن،  درمان بيماري هاي جسماني و رواني

عن  السكوني ، عن أبي عبد الله ، عن آبائه ( عليهم السلام ) قال : شكا رجل إلى النبي ( صلى الله عليه وآله ) وجعا في صدره فقال ( صلى الله عليه وآله ) : استشف بالقرآن فإن الله عز وجل يقول : " وشفاء لما في الصدور " . كافي: ج 2 ص 597.

اما م صادق (ع) از پدرانش روايت مي كند كه شخصي براي شكوه از درد سينه اش به نزد پيامبر گرامي اسلام آمد و وقتي شكوه و گلايه اش را نقل كرد پيامبر اعظم به وي فرمود: از قرآن شفاي بيماري ات را طلب كن زيرا خداوند فرموده است: قرآن شفا است براي آنچه كه در سينه آدمي وجود دارد.

عن حمران قال: كتبت إلى أبي الحسن الثالث(ع):...رجل من مواليك به حصر البول، وهو يسألك الدعاء أن يلبسه اللّه العافية،.... فأجاب(ع): كشف اللّه ضرّك،... وألحّ عليه بالقرآن، فإنّه يشفي إن‏شاءاللّه تعالى.

مكارم الأخلاق: 365، س 18.

ابو نصر طبرسى  از حمران نقل مى‏كند كه گفت: به امام هادى (ع) نامه‏اى نوشتم و پرسيدم: مردى از دوستان شما بيمار است واز شما مى‏خواهد دعا كنيد تا خداوند او را شفا دهد.

 امام (ع) در پاسخ نوشت : خداوند گرفتارى شما را رفع كند. او را به انس با قرآن توصيه كن كه قرآن شفابخش است  »ان شاءالله«

 

قرآن برخوردار از قدرت نفوذ در دلها و عامل جذب آنان

قرآن دارای نوعی جاذبه‏ی قوىو معنوی می باشد که قلب‏ها به آن وابسته وجانها و روحها مشتاق آن و با ارتباط با آن به یک مرحله ای از انس و آرامش می رسند که هرگز راضی به جدایی از آن نخواهند گردید.

و همین جاذبه قوی یکی از نکاتی است که در جذب و گرایش مردم به یک مکتب و یا یک نظریه و یا یک فرد و شخصیت موثر واقع می شود و موجب توجه نمودن به محتوای گفته های آن مکتب خواهد شد. چرا که مردم حقیقت جو به طور طبیعی به دنبال شنیدن سخنانی هستند که با طبیعت و فطرت آنان همخوانی داشته باشد و به عبارتی دیگر ا زجان و دل آنان گفته شود و بر دل آنان نیز بنشیند.

از این رو پیامبر اسلام که توانست در دوره کوتاه رسالت خویش تاثیر بالایی بر جامعه و مردم دوران جاهلی بگذارد و افراد بسیاری را به خود و دعوت های خود جذب نماید ، به خاطر وجود علت های گوناگونی بود که یکی از آنها برخورداری آنحضرت از متن قانون اساسی اسلام (قرآن) با محتوای بسیار بالا و بلند بوده است.

مردم آنروز قبل از آنکه مجذوب پیامبر شوند مجذوب محتوای و قالب قرآن پیامبر و اسلام پیامبر می شدند و از آن راه به پیامبر می رسیدند اگرچه شخصیت پیامبر و رفتار وی نیز موثر بوده است.

افراد و نمونه های فراوانی د رتاریخ اسلام وجود دارند که به رغم دشمنی های فراوان و مانع تراشی های گوناگون علیه اسلام ، به خاطر جذابیت قرآن به اسلام گرایش پیدا کردند و مسلمان شدند و به سبک زندگی اسلامی روی آوردند.

مردم زمان پیامبر نیز با شنیدن صدای قرآن و توجه به محتوای زیبا و بی نظیر آن به تعجب می آمدند و از زیبایی و بلندای محتوای آن به شگفت می آمدند و بر اثر آن آثار معنوی بوجود آمده در نفس آنها، به سوی اسلام گرایش می یافتند.

عن الامام علی(ع): افضل الذکر القرآن ، به تشرح الصدور و تستنیر السرایر. غررالحکم: 3255.

امام علی(ع) فرمود: بهترین ذکر همان قرآن است، به سبب قرآن انسان برخوردار از شرح صدر می شود و با قرآن باطن آدمی نورانی خواهد گردید.

رسول الله(ص): الا من اشتاق الی الله فلیستمع کلام الله. کنزالعمال: 2427.

پیامبر اسلام (ص) فرمود: همانا آگاه باشید ! هرکس مشتاق و علاقه مند به رسیدن به مقام قرب خداوند است و دلش برای خدا پرواز می کند ، به شنیدن صورت قرآن روی آورد.

تاثیری که انسانها از شنیدن و توجه نمودن به قرآن کریم می پذیرند به گونه ای است که در هیچ شنیدنی دیگر غیر ا ز قرآن ، برایشان حاصل نمی شود.، زیرا وقتی قرآن به گوش آدمی اصابت می کند ، لذتی و شیرینی و حلاوتی در قلب او احساس و ایجاد می شود که در هیچ حال دیگری رخ نخواهد داد.

خداوند فرمود: لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ‏و خَشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ )الحشر:21/59).

اگر اين قرآن را بر كوهى فرومى‏فرستاديم، يقيناً آن ]كوه[ را از بيم خدا فروتن ]و [از هم‏پاشيده مى‏ديدى. و اين مَثَلها را براى مردم مى‏زنيم، باشد كه آنان بينديشند.

د رجایی دیگر فرمود:

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَبًا مُّتَشَبِهًا مَّثَانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَ لِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِى بِهِ‏ى مَن يَشَآءُ وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ‏و مِنْ هَادٍ )الزمر:23/39).

خدا زيباترين سخن را به صورت كتابى متشابه، متضمّن وعد و وعيد، نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان مى‏هراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مى‏افتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‏گردد. اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد، و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.

به همین خاطر بود که جبیر بن مطعم چون به محضر پیامبر اسلام رسید و شنید که آنحضرت آیات سوره طور را می خواند و تا به اینجا رسید: (ان عذاب ربک لواقع) .

جبیر تا این آیه شریفه را شنید به خود گفت ترسیدم که عذاب الهی مرا دریابد و در تعبیر دیگر دارد که جبیر گفت: قلبم د رحال پرواز کردن است. البرهان فی علوم القرآن(زرکشی): 2.106.

 

تاثیر پذیری فضیل بن عیاض از قرآن کریم

فضيل بن عياض سارق مسلحي بود كه راه را بر مردم مي بست و اموال مردم را سرقت مي كرد دچار انحرافهاي ديگري نيز بود. روزي دربازار فردي پارسا و مومن را ديد به او گفت خانه خود را مهيا كن امشب مي خواهم خانه تو بيايم و هركار كه دلم مي خواهد بكنم.
اين مرد پارسا خيلي نگران شد ازيك سو نگران تعرض به دختران و همسرش بود ازسوي ديگر عرض وآبرويش و اموالش شب شد نردبان آماده بود كه عياض كه معمولا عادت داشت از ديوار خانه وارد شود بالاي پشت بام آمد مرد پارسا خانواده را جمع كرد و شروع كرد به خواندن قرآن .
هنگامي كه عياض به قصد گناه از پشت بامها مي*گذشت صوت قرآن را از خانه*اي شنيد لحظه اي گوش فرا داد شخصي اين آيه را تلاوت مي كرد أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ.الحديد/16.

 آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند هنگامِ آن نرسيده است كه دل هايشان به ياد خدا و آن كتابِ سراسر حقى كه از جانب خدا نازل شده است خاشع شود و مانند كسانى نباشند كه قبلاً به آنان كتاب آسمانى داده شد و زمان بر آنان به درازا كشيد ، پس دل هايشان سخت شد و بسيارى از آنان عبادت خدا را رها كردند و به گناهان روى آوردند و فاسق شدند ؟
فضيل ناگهان به خود آمد فرياد زد آري آن زمان فرا رسيده است و از همان لحظه از كليه اعمال خلاف خويش توبه كرد و ديگر گرد گناه نگشت و از زاهدان و عارفان روزگار خويش شد.

 

جذابيت قرآن براي بيگانگان

جذابيت قرآن به خاطر زيبايي و تاثير گذاري آن در دلها و جانهاي انسانها بوده است و اين امر بر همگان بسيار عجيب جلوه مي نمايد چنانكه شهيد مطهري در اين باره نگاشته است:

عجیب این است که زیبایی قرآن زمان و مکان را در نوردیده و پشت سر گذاشته است.بسیاری از سخنان زیبا مخصوص یک عصر است و با ذائقه عصر دیگر جور در نمی آید و یا حد اقل مخصوص ذوق و ذائقه یک ملت است که از فرهنگی مخصوص برخوردار می باشند، ولی زیبایی قرآن نه زمان می شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص.

همه مردمی که با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب یافتند.هر چه زمان می گذرد و به هر اندازه ملتهای مختلف با قرآن آشنا می شوند، بیش از پیش مجذوب زیبایی قرآن می شوند.  مجموعه آثار استاد: ج2 .

در اين جا به طرح نمونه اي از تاثير گذاري قرآن در وجود بيگانگان و جذابيتش در نگاه آنها مي پردازيم:

ناپلئون بناپارت، سردار مشهور و امپراتور مغرور فرانسوي، نامي آشنا در ميان فاتحان نامدار تاريخ است، بناپارت، ترقي سياسي خويش را در ارتش فرانسه آغاز کرد وي در هيأت يک افسر عالي رتبه ارتش فرانسه، به مصر لشکر کشيد و با درهم شکستن قواي عثماني، براي مدتي اين کشور را اشغال کرد.
اقامت ناپلئون در مصر، ديري نپاييد. وي علاوه بر افسران نظامي، يک قشون خاورشناس و مستشرق نيز همراه داشت تا مردم مسلمان مصر را براي پذيرش تمدن! تربيت کند.
ناپلئون در هنگام اقامت خويش در مصر از برخي بناها و مراکز ديدني مصر از جمله يکي از کتابخانه هاي مهم آن ديدن کرد.
ناپلئون هنگام بازديد از اين کتابخانه، با اشاره به يکي از کتابها، از مترجم خواست کتاب را از قفسه بيرون آورد و قسمتي از آن را براي او بخواند و ترجمه کند. مترجم کتاب را بيرون آورد، اتفاقاً  قرآن بود. آياتي چند براي ناپلئون خواند و ترجمه نمود. مطالب کتاب، توجه ناپلئون را به خود جلب کرد که پرسيد اين چه کتابي است؟
ناپلئون خواست تا چند سطر ديگر از قرآن را براي او بخوانند. و اين درخواست او چند بار تکرار شد.
آنگاه، ناپلئون اين سخن مهم و قابل توجه را بر زبان راند که:
واي به حال ما اگر مسلمانان اين کتاب را بخوانند و بدان عمل کنند! و واي به حال مسلمانان اگر ما ، ميان آنها و اين کتاب جدايي بيندازيم.  هماي سعادت، 1، 70.

دکتر گوستاو لوبن فرانسوي» مي گويد: « هر نوع سيستم تربيت جديدي براي بشر سه دوره لازم دارد تا به تدريج از آن بهره مند شوند و در پايان امر براي نسل سوم ثمربخش شود ولي قرآن چنان کتابي است که آثار تربيتش را در همان نسل اول به حد کمال نشان داد ، امتي را تربيت کرد که در کمتر از يک قرن بر سه قاره آسيا ، آفريقا و اروپا (اسپانيا) حکومت نمود

 

انس با قرآن در سیره پیامبر اسلام و امامان معصوم(ع)

از آن جهت که  خانه پیامبر و اهل البیت (ع) محل نزول قرآن کریم است و آنها به فهم قرآن و انس با قرآن و عمل به آن بیشتر آشنایی دارند و به جهت اینکه آنها الگوهای عملی برای مردم در زندگی هستند ، پس انس با قرآن را بایستی در سیره آنها بیش از دیگران مشاهده نمود و قطعا بیان و استخراج آن برای آیندگان نیز الگویی مناسب خواهد بود.

حضرات معصومین (ع) یکی پس از دیگری در طول زندگی فردی و اجتماعی شان با قرآن کریم به شدت مانوس بوده اند و هرگز خود را جدای از قرآن نمی دانستند و همیشه سخنان خود را با قرآن آمیخته و برای مخاطبان خویش عرضه می کردند تا این مفهوم ارتباط با قرآن در جامعه حفظ شود.

از این رو با اندک ملاحظه ای به تلاوت قرآن و ختم کامل تلاوت آن در زمانی بسیار محدود در سیره آنها قابل مشاهده است.

روزی پيامبر اسلام  صلي الله عليه وآله وسلم  به سلمان فرمود:
يا سَلمانُ عليکَ بِقَراءَةِ القُرآنِ فَاِنَّ قرائَتَهُ کفّارةٌ لِلذِّنُوبِ وَ سَترٌ في النارِ وَ اَمانٌ مِنَ العذاب. مسترک الوسایل: 4/257.
اي سلمان، بر تو باد که قرآن بخواني؛ زيرا تلاوت آن گناهان را پاک و باعث نجات از دوزخ خواهد شد.
روزي رسول اکرم  صلي الله عليه وآله وسلم  به عبدالله بن مسعود که از قاريان معروف بود، فرمود: «قدري قرآن بخوان تا گوش کنم.»

ابن مسعود مصحف خويش را گشود و آياتي چند از سوره نساء خواند. هنگامي که به آيه «فکيف اذا جئنا من کلّ امةٍ بشهيدٍ و جئنا بک علي هولاء شهيداً) سوره نساء: 41.  رسيد، چشمان رسول اکرم  صلي الله عليه وآله وسلم  پر از اشک شد و فرمود: «ديگر کافي است.» مجمع البيان، ج 3، 89.
کان الرضا ـ عليه السلام ـ يکثر باللّيل في فراشه من تلاوة القرآن فاذا مرّ بآيةٍ فيها ذکرُ جَنّةٍ او نارٍ بَکي و سألَ الله الجنة و تعوَّذَ به من النار.» فضائل القرآن، ص 43.

امام رضا  عليه السلام  شب هنگام در بستر خويش، بسيار قرآن تلاوت مي کرد و هنگامي که به آيه اي درباره بهشت يا دوزخ مي رسيد، مي گريست، از خدا بهشت مي طلبيد و از دوزخ به او پناه مي برد.
حتی آنهایی که به جهت وضعیت زمانی و موقعیت سیاسی اجتماعی زمان خود به ناچار برای القاء و ترویج فضای معنوی و هدایت  مردم همانند امام سجاد(ع) به موضوع دعا روی آوره اند نیز در دعاهایشان به همین انس با قرآن تصریح کرده و در دعاها گنجانده شده است.

از ادعیه صحیفه سجادیه چنین به دست می آید که امام زین العابدین علیه السلام قرآن را تلاوت و آن را بارها ختم می کرده است و در دعای 42 صحیفه به همین نکته تصریح می کند ،  چنانکه در طلیعه آن عرضه می دارد: أَللَّهُمَّ إنَّكَ أَعَنْتَنِي عَلَى خَتْمِ كِتَابِكَ...  با خدایا، تو مرا یاری کردی تا تلاوت کتابت را به پایان برم.

در برخی روایات نیز نقل شده است که آن حضرت صوتی نیکو داشت: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ص أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقرآن (کلینی، 1365، ج2، ص 616).

و در برخی از دعاها از ایات متعدد قرآن استفاده کرده و آنهارا به عنوان بخش مهمی از دعا به شمار آورده یعنی دعاها را با قرآن آمیخته نموده تا برای خواننده و کسی که می خواهد دعا بخواند به طور نا خود آگاه با قبرآن نیز انس و ارتباطی برای برقرار شود.

در همین مسیر گاهی به کلام الهی بودن آیه قرآن اشاره کرده است مثلا می خوانیم: فَقُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ الاصْـدَقُ وَأَقْسَمْتَ وَقَسَمُكَ الاَبَرُّ الاَوْفى: (وَفِي آلسَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ) ثُمَّ قُلْتَ: (فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالاَرْضِ إنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُوْنَ). (دعای 29 بند 4 و 5).

 پس چنین گفته ای  و گفتارت حق و صادق ترین است و سوگند یاد کرده ای و سوگندت راست ترین و رسا ترین است «و روزی شما و آنچه بدان وعده داده شده اید، در آسمان است»، سپس فرموده ای:  « پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین، همانگونه که شما سخن می گویید، این گفته حق است.»

و گاهی بدون اشاره به  متن آیه قرآن، آنرا در بین جملات دعا  به کار برده است، مثلا در دعای اول می خوانیم: قَبَضهُ إلَى ما نَدَبَهُ إلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساءُوا بِمَا عَمِلُوا، وَ يَجْزِىَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى عَدْلاً مِنْهُ (دعای 1 بند 6)، به سوی آنچه فرا خوانده، از پاداش فراوان یا عذاب دردناک، راهی می سازد، تا از سر عدالت خود، آنان را که بد کرده اند به مقدار کردارشان کیفر دهد و آنان را که نیکی کرده اند، به نیکویی پاداش بخشد.

و این شیوه انس همیشگی با قرآن در قالب عمل به ایات الهی نیز در دعاهای آنحضرت تبلور یافته است

مثلا قرآن کریم می فرماید: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (احزاب:56).

 و از همین رو ما در جای جای صحیفه سجادیه ملاحظه می کنیم  که حضرت دعاهای خود را با صلوات آمیخته است و کمتر صفحه ای یافت می شود که صلوات بر محمد و آل محمد در آن نباشد.

این توجه ویژه به قرآن کریم در سیره امامان معصوم ما را به فهم دقیق تر این بیان امام صادق(ع) می رساند که فرمود: هر  جوانی که قرآن بخواند و شاید مقصودشان این باشد که استمرار به قرائت قران داشته باشد ،  قرآن با گوشت و خون آن مختلط خواهد شد و در همه موارد از قرآن استفاده می کند  مَنْ قَرَأَ الْقرآن وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقرآن بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ. کلینی، 1365، ج2، ص 603.

 

مراحل انس با قرآن

انس با قرآن و ایجاد یک زندگی معنوی همانند سایر امور مربوط به حیات بشری دارای مراتب و مراحل گوناگونی است که هر کسی می تواند به اندازه توان و تلاش خود به آن مرحله دست یابد از این رو هیچ کسی نمی تواند مدعی شود که از انس با قرآن محروم خواهد ماند.

علت این تقسیم بندی و دارای مراتب بودن نیز این است که قرآن دارای مراتب گوناگونی از فهم و ارتباط است.

در روايتى از امام صادق(ع) نقل شده  که فرمود: كتاب اللّه على أربعة: العبارة للعوام, الاشارة للخواص, اللطائف للأولياء, والحقائق للأنبياء.4
کتاب خداوند دارای چهار مرتبه است 1 عبارات . 2 اشارات. 3 لطایف. 4 حقایق.

عبارات قرآن مربوط به عموم مردم است و از اشارات قرآن تنها خواص برخودار خواهند بود و اولیای الهی به لطایف آن و انبیای الهی به حقایق آن دست پیدا خواهند  نمود.

از این رو می توان انس با قرآن را نیز به همین مراتب و یا بیشتر تقسیم نمود و برای انس بیشتر با قرآن از راههای گسترده ای نیز استفاده نمود که به فهرست برخی ها اشاره می نمایم.

 

الف) نگاه  به قرآن
در روايتی از پيامبر(ص) آمده است: اُعطوا أعينكم حظّها من العبادة», قالوا: «وما حظّها من العباده؟», قال: النظر فى المصحف والتفكّر فيه والاعتبار عند عجائبه. میزان الحکمه: 3/2464.
چشمانتان, بهره اى از عبادت دارند كه بايد به آنها ببخشيد». سؤال كردند: «نصيب آنها از عبادت چيست؟». فرمود: نگاه كردن به قرآن و فكر كردن در آن و پند گرفتن از شگفتى هاى آن.

ب) حضور در جلسات قرائت قرآن و گوش دادن به صدای  قرآن
اگر كسى به هر دليل از قرائت قرآن ناتوان است, مى تواند به آن گوش فرا دهد. پيامبر(ص)  فرمود:
من استمع الى آية من كتاب اللّه تعالى كتب له حسنة مضاعفة, و من تلاها كانت له نوراً يوم القيامة. مسند احمد: 2/341.
هركس به آيه اى از كتاب خدا گوش فرا دهد, خداوند براى او حسنه مضاعف مى نويسد و هركس آن را تلاوت كند, آيات آن همچون نورى در قيامت برايش جلوه خواهد كرد.

ج) تلاوت قرآن
یکی از راههای برقراری ارتباط با قرآن کریم و ایجاد انس با این کتاب مقدس ، تلاوت و قرائت آیات آن است که در قرآن و روایات نیز بسیار مورد توصیه واقع شده است و برای آن پاداش فراوانی را نیز بیان داشته اند.

در قرآن كريم خداوند فرموده است:
ان الّذين يتلون كتاب اللّه و أقاموا الصلاة وأنفقوا مما رزقناهم سرّاً وعلانية يرجون تجارة لن تبور ليوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله انّه غفور شكور. فاطر: 29

در حقيقت، كسانى كه كتاب خدا را مى‏خوانند و نماز برپا مى‏دارند و از آنچه بديشان روزى داده‏ايم، نهان و آشكارا انفاق مى‏كنند، اميد به تجارتى بسته‏اند كه هرگز زوال نمى‏پذيرد.
در روایتی نیز پيامبر اكرم(ص) فرمود:
ان البيت اذا كثر فيه تلاوة القرآن كثر خيره واتّسع أهله و أضاء لأهل السماء كما تضىء نجوم السماء لأهل الدنيا. کافی: 2/62.

خانه ای که در آن قرآن بسیار تلاوت شود خیر آن خانه زیاد خواهد شد، اهل آن خانه از وسعه روزی برخوردار خواهند شد، و از آن خانه نوری ساطع خواهد شد که اهل آسمان را روشنی بخشد همانگونه که ستارگان اهل دنیا را روشنی می بخشند.
و نیز در روايتى ديگر, امام صادق(ع) فرمود:
القرآن عهد اللّه الى خلقه ينبغى للمرء المسلم أن ينظر فى عهده وأن يقرأ منه فى كلّ يوم خمسين آية. کافی: 2/609.
قرآن, ميثاقى است بين خالق و مخلوق و شايسته است يك مسلمان, هر روز به اين عهدنامه نظر كند و حداقل پنجاه آيه از آن را بخواند.

همه این موارد بیانگر مقدار تاثیر گذاری تلاوت قرآن در روح و جان آدمی است که مایه ارتباط و انس خواهد بود.

امام علی(ع) :  من أنس بتلاوة القرآن لم يوحشه مفارقة الاخوان .  عيون الحكم والمواعظ  ص 437.

کسی که باتلاوت قرآن انس بگیرد، دیگر تنهایی هایی که از جدایی دوستان حاصل می شود او رابه وحشت نخواهد انداخت.

 

د) حفظ قرآن

حفظ قرآن یکی از راهکارهای مهم برقراری ارتباط با قرآن است که شامل همگان و در همه جا نیز می شود یعنی انسان می تواند برای حفظ قرآن از همه زمانها و مکانها و همه افراد استفاده کند و پس از حافظ شدن نیز در همه جا از ارتباط با قرآن بهره ببرد چرا که سینه او می شود جایگاه حمل قرآن و او حامل قرآن خواهد بود.

قال الامام الصادق(ع): الحافظ للقرآن العامل به مع السفره الکرام. وسایل الشیعه: 6/176.

امام صادق فرمود:  حافط قرآن که به آن عمل کند او همراه و همنشین سفیران بزرگ باکرامت الهی خواهد بود.

و البته وظیفه حکومت اسلامی نیز فراهم نمودن زمینه های گوناگون برای برقراری رابطه عموم مردم با قرآن است و توصیه ها یمقام معظم رهبری در باره ترویج مساله حفط قرآن نیز در همین مسیر قابل ارزیابی است که نهضت انس با قرآن در جامعه پدید آید.

 

ه) تدبّر در قرآن
از آنجا که قرآن اثری عمیق و دارای مفاهیمی بسیار ژرف و قابل تعمق و تامل است بایستی بیش از هر چیزی دیگر مورد تدبر و بررسی برا ی فهم درست و صحیح و بکار گیری در امور زندگی قرار گیرد ازاین رو خود قرآن نسبت به تدبر در آن تاکید ورزیده است چرا که تدبر يكى از عالى ترين مراحل ارتباط با قرآن, انديشيدن در آيات الهى است:
أفلا يتدبّرون القرآن ولو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً. نساء: 82.
رواياتى نیز وجود دارند كه در آنها توصيه شده از قرائت آيات رحمت, مسرور و از قرائت آيات مشتمل بر وعده عذاب, محزون شويد.

از ابوذر نقل شده  كه پيامبر(ص) يك ثلث شب, اين آيه را تكرار مى كرد كه: ان تعذّبهم فانّهم عبادك وان تغفر لهم فانّك أنت العزيز الحكيم. (مائده: 118) . بحارالانوار: 16/293.

 از امام على(ع) نقل شده است كه قرآن را به سرعت قرائت نكنيد و در پى آن نباشيد كه سوره را به آخر برسانيد; قلوبتان بايد به خشوع درآيد. نهج البلاغه, خطبه 110

قال ابوعبد الله(ع): ینبغی لمن قرا القرآن اذا مر بآیه من القرآن فیها مساله او تخویف ان یسال الله عند ذالک خیر ما یرجوا و یساله العافیه من النار و من العذاب. وسایل الشیعه: 6/171.

امام صادق فرمود: برای قار یقرآن شایسته و سزاوار است که هرگاه به هنگام قرائت به آیه ای از آن برخورد می کند که در آن درخواست و یا تهدیدی باشد از خداوند بهترین چیزی که امید به آن دارد را طلب کند یعنی عافیت از آتش و سلامت از عذاب را بخواهد.

و) توجه به تفسیر قرآن

بدان جهت که قرآن برای ما نازل شده ولی به قدر فهم ما نازل نشده بلکه بالاتر از فهم انسانهای عادی نازل شده است نیازمند تفسیر و بیان واقعیت ها و بطون قرآن است چرا که هر چه در قرآن غور بیشتری صورت بگیرد قابلیت این را دارد که مورد بهره برداری بیشتر قرار گیرد.

و پرده های فراوانتری از روی فهم آن برداشته شود و به معارف قوی تر دست یافته شود البته تفسیر را بایستی از اهل فن و اهل تفسیر جستجو کرد چرا که بدون استفاده ا زاهل فن و ابزار صحیح و روش های درست انسان ممکن است به تفسیر به رای منجر شود که بسیار خطر ناک است.

ز) عمل به قرآن

بدان جهت که قرآن قانون اساسی است که برای عمل کردن و بکار بستن برای انسان نازل شده است بهترین نوع برقراری ارتباط با آن همان عمل کردن به مضمون و دستورات آن خواهد بود.
در روايتى امام على(ع) فرمود: يا حملة القرآن! اِعملوا فان العالم من عمل بما علم و وافق عمله علمه و سيكون أقوام يحملون العلم لايجاوز تراقيهم, يخالف سريرتهم علانيتهم. كنز العمّال, ج9, ص294.
اى كسانى كه عالِم به قرآن هستيد, به آن عمل كنيد; چون عالم كسى است كه به آنچه مى داند, عمل مى كند و عمل او مطابق علمش است. به زودى مردمى خواهند آمد كه علمشان از گلوهاى آنها تجاوز نمى كند و باطنشان با رفتار ظاهر آنها مخالف است.



Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب
صفحه اصلی | تماس با ما | آرشیو مطالب | جستجو | پيوندها | گالري تصاوير | نظرسنجي | معرفی استاد | آثار و تألیفات | طرح سؤال | ایمیل | نسخه موبایل | العربیه
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه