درس ها و آموزه هاي بهار
اگرچه از بهار درس هاي فراوان و آموختني ديگري نيز وجود دارد که مي توان آموخت همانند درس تنوع ، تحول، شادابي، اميد واري به آينده اي بهتر، مايوس نشدن در سختي ها، و ...اما شايد توجه و تفکر در امر خداوند و قدرت وي و امکان رخداد مساله معاد جزء مهمترين درسهاي بهار باشد
بهار يکي از پديده هاي طبيعي خلقت و آفرينش است که نه بي اساس آفريده شده و نه بي هدف تکرار مي شود ، چرا که همه پديده هاي خلقت هدفمند بوده و هست ، زيرا خداي حکيم هرگز کار لغو و بيهوده انجام نخواهد داد.
اما پرسش مهم آن است که از اين پديده مهم چه پيامي و يا پيامهايي براي بشريت و انسانها قابل دريافت است و به عبارت ديگر سهم انسان از اين پديده الهي چيست و ايا انسان مي تواند سهم خود را از اين ميان به دست آورد؟
پرواضح است که همه موجودات جهان به دنبال سهم خود از بهار هستند و همگي به آساني سهم خود را نيز به دست مي آورند اما تنها موجودي که کمتر به فکر به دست آوردن سهم خود از آثار اين پديده است همين انسان مي باشد چرا که او نيز گاهي به خود مي تنمديشد که سهم او نيز تنها همين خوردن و اشاميدن و تفريح و خوش گذراني است و نه غير آن که البته اين بسيار کوته فکري است.
قرآن کريم از موضوع بهار درس بسيار بزرگ و مهمي را براي انسان بيان فرموده است که آن درس توحيد و قدرت خداوند در باره ايجاد دوباره عالم و تحقق معاد است.
يَأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِى رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِى الْأَرْحَامِ مَا نَشَآءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّكُمْ وَ مِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَ مِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنم بَعْدِ عِلْمٍ شَيًْا وَ تَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجِ بَهِيجٍ )
ذَ لِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُو يُحْىِ الْمَوْتَى وَ أَنَّهُو عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ )الحجّ:6 و 5/22)
اى مردم، اگر در باره برانگيخته شدن در شكّيد، پس ]بدانيد[ كه ما شما را از خاك آفريدهايم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت كامل و ]احياناً[ خلقت ناقص، تا ]قدرت خود را[ بر شما روشن گردانيم. و آنچه را اراده مىكنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مىدهيم، آنگاه شما را ]به صورت [كودك برون مىآوريم، سپس ]حيات شما را ادامه مىدهيم [تا به حد رشدتان برسيد، و برخى از شما ]زودرس[ مىميرد، و برخى از شما به غايت پيرى مىرسد به گونهاى كه پس از دانستن ]بسى چيزها[ چيزى نمىداند. و زمين را خشكيده مىبينى و]لى[ چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمىآيد و نمو مىكند و از هر نوع ]رستنيهاى[ نيكو مىروياند.
اين ]قدرت نماييها[ بدان سبب است كه خدا خود حق است، و اوست كه مردگان را زنده مىكند و ]هم[ اوست كه بر هر چيزى تواناست.
از ديدگاه قرآن کريم بهار فصلي است كه هر انساني را به تفكر و تأمل در زيباييهاي طبيعت وا ميدارد و آن تفکر به سوي توحيد و خداوند ختم مي شود.
به قول سعدي شيرازي برگ سبز درختان در نظر هوشياران و حقيقت جويان هر ورقش دفتري از معرفت کردگار مي باشد از اينه رو بايد بهار را موسم حقيقت طلبي و خدا شناسي دانست.
زمستان رفت. چون مانند همه امور دنيوي محكوم به رفتن بود. اما با رفتن آن دو چيز به جا ماند: يكي پاداش بهار براي صابران و ديگري رو سياهي براي ذغال.
حيات دوباره طبيعت در واقع يکي از نمايش هاي خداوند مهربان در جهان است، طبيعتي كه در فصل زمستان ميميرد و سبزي وشادابي خود را از دست ميدهد، اما در فصل بهار دوباره زنده شده و جاني تازه ميگيرد.
بهار يعني؛ آغازي دوباره بر پايان شيرين سختي ها، يعني اميدواري به شكفتن مجدد، يعني رستاخيز طبيعت، يعني حيات بعد از ممات و يعني اشتياق وصف ناپذير زندگي. خردمندان بر اين موضوع وقوف کامل دارند که به دنبال هرسپيده دم، شب سياهي نيز مي باشد ودرپي هربهاردل انگيزي فصل دگرگونگري است به نام برگ ريزان و زمستان! پس عقل سليم حکم مي کند به دنبال هرسرور وشادماني، فرا رسيدن غمي بيکران را از ياد نبرد ولازمه همه اينها ابراز امتنان است واداي شکر به بارگاه خداي منّان.
شايد به همين تناسب باشد که پيامبر اسلام فرمودند: اذا رايتم الربيع فاکثروا ذکر النشور.
هرگاه بهار را مشاهده کرديد بسيار يادي از قيامت و معاد بنماييد.